عشق مامانی، امیرعلی جونعشق مامانی، امیرعلی جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره
عشق دومم،امیرپویانعشق دومم،امیرپویان، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

امیرعلی و امیرپویان عشق مامان و بابا

دیگه مامانی لو رفت

1392/4/10 11:30
نویسنده : مامانی
299 بازدید
اشتراک گذاری

هفته گذشته پر بود از خبرهای خوب

اولش عروسی خاله مریم(دختر خاله مامانی ) بود که خیلی خوش گذشت چون  اونطوی که دوست داشتم نمی تونستم برقصم و شادی کنم  این بود که خودمو به دست زدن و جیغ و سوت کشیدن مشغول می کردم

 

تازه تو بوق بوق بازی بعد از عروسی هم ، به لطف رانندگی بابایی همیشه ماشین دوم بعد از ماشین عروس بودیم  فکر کنم با جیغهای من علی جون یکم ترسید و آروم نشسته بود ، ولی وقتی رسیدیم خونه ، با ورجه وورج کردن ، رضایت خودشو اعلام کرد

خبر دوم مربوط به به دنیا آمدن امیرحسین( پسر دختر دادییم) بود ، یک همبازی خوب واسه علی جون

هرچند این امیرحسین خان موقع بارداری خیلی خیلی مامانشو اذیت کرده بود ولی خدارا شکر با وزن نرمال و سلامت کامل به دنیا اومد و باعث شده بود مامانش همه سختیها، یادش بره

 

فدات بشم علی جون که اصلا مامانی را اذیت نکردی، و مثل یک مرد کوچک ، همیشه عالی بودی . امیدارم وقتی به دنیا اومدی هم مثل الان آروم و باقرار باشی

آخه بابایی و مامانی هردومون در نوزادی سابقه های بدی داریم

اما موضوعی که مربوط به تیتر این پسته:

با همه مراقبتها و secretبازی هایی که درمی آوردم، علی جون ماشالله روز به روز بزرگتر  میشه و چون از الان با مامانی میاد سرکار، بالاخره لو رفتم و همکارهای اداره ام ، فهیدن که من  هم ...... بله

البته دیر یا زود لو می رفتم اما یکم خجالت می کشم آخه اکثر همکارام ، اقایون هستن

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان آرتین
10 تیر 92 11:02
سلام خاله جون پسر کوچولوی منم توی جشنواره تابستانه شرکت کرده منتظر رای های مهربونتون هستیم اول ببینید بعد کد 293 به شماره 20008080200 پیامک کنید
مامان ازاده
10 تیر 92 14:33
اول اینکه مبارکا باشه-بسلامتی انشالا عروسی گل پسرت دوم اینکه اول و اخر میفهمیدن دیگه مامانی بد نیست به ما هم سر بزنی ها
الی
11 تیر 92 13:34
ایشالا علی شما هم سلامت دنیا بیاد خوبه که تونستی تا الان نگه داری خودتو و به همکارات نگی تو اداره ما یه نفر هست که همیشه اولین کسیه که میفهمه خانمی باردار شده و بارداری من رو دو هفته بعد از خبردار شدن خودم فهمید خودش که میگه از چهره افراد میفهمه منم ناچار به لو رفتن شدم
سارا زارع
11 تیر 92 17:37
بالاخره كه لو مي رفتي گلم.من فردا ميرم تو هفته ي 19 ولي هنوز سر كار ميام هيشكي متوجه نميشه.راستي قالب وبلاگ جديد داشتي آدرسشو بده حتما
مامان هلاله
12 تیر 92 14:44
سلام گلم خوش به حالت که فهمیدن چون سر کاره من هنوز کسی متوجه نشده جز دوستای خودم که 4 نفرن خودم بهشون گفتم ولی از خدامه که بقیه بفهمن تا کارم کمتر بشه چون کارام زیاده وفشار کارم بالاسولی از شانس من چون 99% همکارام مجردن متوجه نمیشن
رضوان مامان رادین
14 تیر 92 23:07
به به همیشه به جشن و عروسی....
مامان فرشته کوچولو
16 تیر 92 11:54
همیشه به عروسی معلومه حسابی خوش گذشته ها مامانی خودتم که لو دادی