عشق مامانی، امیرعلی جونعشق مامانی، امیرعلی جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره
عشق دومم،امیرپویانعشق دومم،امیرپویان، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

امیرعلی و امیرپویان عشق مامان و بابا

نوبت دکتر ماه پنجم

1392/3/29 11:11
نویسنده : مامانی
216 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز نوبت مراقبت ماه پنجم داشتم ، یکی دو روز بود که احساس می کردم علی جون کمتر تکون می خوره ، دلم نیومد به بابایی بگم اینقدر که با ذوق منتظر سپری شدن این 4 ماه باقیمانده است

همش می گه وای من دوست دارم زودتر علی جونو ببینم آخه پس کی به دنیا میاد

ولی وقتی رفتم مطب خیلی استرس داشتم تا قتی که صدای قلب نازش را شنیدم

هرچند خیلی کوتاه بود

این دکترها اینهمه از ما حق ویزیت می گیرن نمی ذارن ما یک چند دقیقه بیشتر صدای قلب عزیزمون را بشنویم تازه بابایی می گفت چرا ضبط نکردی منم بشنوم

آخه یکی نیست بگه مگه چند ثانیه بود

 

خدا را شکر همه چیز روبراه بود دکتر برام آزمایش قند خون و تست نهایی را نوشت که دفعه بعد ببرم

جدیدا درد شدیدی در ناحیه قفسه سینه ام حس می کنم دکتر که گفت چیز خاصی نیست ولی موقع خم شدن و عطسه و سرفه کردن خیلی اذیتم می کنه

امروز صبح هم بعد از مدتها، دوباره حالم به هم خورد ، نمی دونم چرا

زانوها و کف پام هم به شدت درد می کنه تاجایی که راه رفتن واقعا برام مشکل میشه، اینم فکر کنم به خاطر پله زیاد و افزایش وزنم باشه

انشالله تا یکماه دیگه خونمون را عوض می کنیم و می ریم یک خونه طبقه اول

راستی تا الان 5 کیلو وزن اضافه کردم می ترسم از اینکه وزنم خیلی زیاد بشه

وای ولی چقدر تو این پست ناله کردم

 

اشکال نداره همش فدای یک تار موی علی جون . انشالله سالم و شاداب به دنیا بیاد همه اینا را یادم می ره

 

راستی دیروز رفتیم یک لباس سرهمی مارک bcc هم خریدیم مامانم می گفت بسه چقدر لباس می خری ، چکار کنم دوست دارم همه لباسهای خوشگل دنیا را واسه عزیزم بخرم

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

خاله حمیده
29 خرداد 92 10:39
خدا رو شکر علی جونی در صحت و سلامته به همین زودیها هم این چهار ماه تموم میشه و علی جونی زودتر به جمع خانواده کوچولوتون می پیونده ان شا اله
الی
29 خرداد 92 12:01
ایشالا بزودی دنیا بیاد و از لباساش استفاده کنه
الهه
29 خرداد 92 12:07
الهیی فدای این پسر کوجولو بشم که قراره با پسر من دوست بشه و همش دو ماه با هم اختلاف دارن مواظب خودتون باشید مامانی موقع اسباب کشی ه شما دست به چیزی نزنی که خطر داره حسن
معصومه
30 خرداد 92 11:02
آره می بینی همش ی لحظه صدای قلب نی نی رو میزارن دل آدمو بدتر آب میندازن ان شاالله 4 ماه باقیمونده رم بسلامتی سپری میشه و علی جونی میپره توو بغلت.. نی نی شما دو هفته ای انگاری از نی نی من بزرگتره ها
کبری
30 خرداد 92 17:08
با سلام انشاءالله یه پسر سالم وخوشگل به دنیا بیاری
مامان ازاده
30 خرداد 92 19:31
خدا رو شکر که همه چیز روبراه منم مثل خودتم دوست دارم همه لباسای بیرونو واسش بخرم دکتر منم واسم آزمایش نوشته باید برم انجام بدم ولی کی شربت گلوکزو بخوره-انقد شیرینه آدم با معده خالی بالا میاره
یاسمن
31 خرداد 92 20:38
سلااااااااااااااااام عزیزم ممنونم که بهم سر زدی دارم اپ میکنم دوست داشتی سر بزن فدات شم
خاله نسترن
1 تیر 92 12:10
افرین غالب وبلاگ خوشگل شده همیشه پر انرژی و پر از روح
رضوان مامان رادین
1 تیر 92 14:18
ان شاا... علی جون صحیح و سالم دنیا بیاد...بعد با هم قرار بذاریم من عزیز خاله رو ببینم
یاسمن
1 تیر 92 21:49
سلام عزیزم خوب خوبی مرسی بهم سر زدی عسلم ما روی تخت تشک انداختیم از این خوش خوابها ضربه گیر برای اطرافشم قراره درست کنم یه دستم برای وقتی گرفتم که میخوام روی زمین بخوابونم که تشک داره و لحاف عزیزم اگه کامل توضیح ندادم بگو تا بگم فدات شم
مامان بهاره مامان امیرمحمد
2 تیر 92 9:35
سلام عزیزم خوبی؟ بسلامتی نی نی 4 ماه دیگه بدنیا میاد ؟ احوالتون که خوبه خدا را شکر - از یاسی جون سوال کرده بودید شما اگه رو تختی برای نی نی بخرید خودش ضربه گیر داره عزیزم اگه وقت کردید به وب امیرمحمد سر بزنید روتختی امیرمحمد مشخصه - البته خوشحال میشیم که به وب سر بزنید عزیزم - از طرف من و امیرمحمد بوسسسسسسسسسسسسسس بوصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصص بوثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثث
آيسان مامان ماهان
2 تیر 92 12:37
سلام گلم چرا نيستي،ما كلي نگرانتون شديم...اينهمه هم استرس تكون خوردناي علي جونو نداشته باش..وقتش كه برسه كلي برات ميچرخه و تكون تكون ميخوره..انشالله خونتونم بزودي عوض ميكنين مام ميخوايم خونمونو عوض كنيم...اضافه وزنتم طبيعه..نگران نباش تا 20 كيلو طبيعه كه اضافه بشي
مری
9 تیر 92 18:19
سلام عزیزم نگران نباش ایقند تکون بخوره که حسابی بی خواب شی مث من 5کیلو که نرماله بهت قول میدم توام پنگوئن شی رمز خصوصی