اولین تکون خوردن های تو
هر روز که می گذره داری جاتو بیشتر باز می کنی و مامانی هم گامبوتر میشه
هنوز حسی که مطمئن باشم تو داری تکون می خوری حس نکردم البته بعضی مواقع یک احساسی شبیه زدن نبض حس می کنم البته مطمئن نیستم که اینا تکون خوردن باشن
زن عموت دیروز می گفت معلومه بچه تون هم مثل مامان باباش خوابالو و خوش خوابه
(اشاره به اینکه من و بابایی یک شب در مسافرت دسته جمعی ،تو سر و صدای فراوان که همه بی خواب شده بودند اصلا بیدار نشده بودیم و کلی همه بهمون خندیده بودن)
البته خیلی دوست دارم از این طرف به اونطرف شکمم بدویی ولی فعلا دلم را به همین ضربانها خوش کردم
امیدوارم درست فکر کرده باشم
بابایی روز بروز بیشتر دلتنگت میشه حتی وقتی از اولین تکان خوردنهات براش تعریف کرد کلی ذوق کرد و به حال من غبطه خورد
الهی که زودتر سالم و سرحال بیاد تا حسابی بوسه بارانت کنیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی