عشق مامانی، امیرعلی جونعشق مامانی، امیرعلی جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
عشق دومم،امیرپویانعشق دومم،امیرپویان، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

امیرعلی و امیرپویان عشق مامان و بابا

واکسن هیجده ماهگی

1394/1/24 10:41
نویسنده : مامانی
361 بازدید
اشتراک گذاری

با اینکه خیلی خیلی از واکسن هیجده ماهگی می ترسیدم خدا را شکر پسرم یک ذره هم اذیت نکرد

خداییش سر هیچکدوم از واکسنهاش اذییتم نکرد ، این بار من چهارشنبه را مرخصی گرفتم که پیشش باشم و پنجشنبه و جمعه هم خونه باشم ولی  خدا راشکر نه اصلا تب کرد و نه پاش درد گرفت خدا را شکر

دیگه خیالم راحت شد تا 6 سالگی

دایره لغات پسرم وسیع شده و ماشالله خیلی شیرین کاری می کنه

کلمات جدیدی که میگه

بَگیر = بِگیر

دادا=داداش

پاتیک= پاتریک

پاک=پارک

تاب تاب

علی

عمه

بالا ، لالا، یالا

پلو

در جواب اینکه بگم چندسالته ، یکی از انگشتاشو میاره بالا و میگه دو

هرکسی را که نام ببرم و بگم دوسش داری می گه:  نه

هرچیزی را که نشونش بدم بگم مال کیه ؟ میزنه رو سینش و میگه من

وقتی میگم کی از همه خوشگلتره ، میگه من من من

عاشق رانندگیه و به محض اینکه باباش پیاده شه، میره پشت فرمون  حتی اگه مشغول شیرخوردن باشه ،

به قول باباش پسرم غیرتیه

یادگرفته با شمارش یک دو سه، بدو بدو بپره تو بغلم

عاشقتم پسرم  خیلی خیلی خیلی

پسندها (2)

نظرات (3)

رضوان
24 فروردین 94 21:19
وای وای چ پسری چ قند عسلی...خدا را شکر پروژه واکسن امیر علی جونم تموم شد
مامانی
پاسخ
اره واقعا خیالم راحت شد
هديه مامان بهراد
6 اردیبهشت 94 10:34
اي جانم ماشالا باهوش،اسپند يادت نره،ببوسش
مامانی امیرحسین جونی
20 اردیبهشت 94 13:37
خدا رو شکر که سر واکسن اذیت نشد آفرین به امیرعلی شیرین زبون امیرحسینم عاشق موتور و ماشینه