سال نو مبارک
به لطف خدای مهربان یکسال دیگر گذشت و ما وارد سال 94 شدیم
انشالله برای همه پر از خوشی و شادمانی باشه
عید امسال با وجود امیرعلی ، زیبایی مضاعفی داشت هرچند تا یکساعت قبل از سال تحویل بیدار بود ، ولی ساعت 1 دیگه خوابش برد،2روز اول با هم رفتیم عید دیدنی و امیرعلی همش چشمش دنبال آجیل بود همین باعث شد بعد از برگشتن از مسافرت یک هفته ، رودل کنه و با سرما خوردگی جمع بشه و حسابی ضعیف بشه
بچه م حسابی تب کرد ،2 شب خواب به چشمم نیومد از بس داغ بود ، تبش هم پایین نمی اومد
کلافه بود بهانه گیری می کرد نق می زد منم دیگه نمی دونستم باید چکار کنم . خیلی دلم می سوخت هفته دوم تعطیلات همش به مریضی گذشت و نتونستنیم از کنار هم بودن لذت ببریم
ولی خب هفته اول را به مسافرت یزد رفتیم که خیلی خوش گذشت
بازدید از اماکن تاریخی و کویر نوردی که برای خود من هم تجربه جالبی بود
اینم سر خوردن روی شنها