شیرین کاریهای جدید
کم کم پسرم داره به یکسالگی نزدیک میشه ، کلی کارهای جدید یاد گرفته دست دستی می کنه ، سینه می زنه ، بهش می گیم نماز بخون ، سجده میره ، خودشو لوس می کنه توپ بازی و ماشین بازی می کنه
اعضای بدنشو می شناسه و وقتی بهش بگم موهاتو کو پاهاتو کو ، با دست نشون میده
الهی قربونش برم
به کارهای اطرافیان با دقت نگاه می کنه و خیلی هاشو تقلید می کنه
تمام گوشه کنارهای خونه سرک می کشه حتی لابه لای مبلها که گاها به زور می تونه رد بشه
هنوز از دندون خبری نیست اما همش دستش تو دهنشه
راه هم نمیره فقط چندثانیه ای می ایسته
این چند وقت که نبودم حسابی درگیر کارهای تولدش بودم دلم می خواست یک تولد با شکوه براش بگیرم
خیلی از کارها را انجام دادم تزئینات ، خریدها و ..
دوست داشتم زود همه کارها را انجام بدم نزدیک تولد خیالم راحت باشه
اما متاسفانه یکی از آشنا هامون که خیلی هم برامون عزیز بود ، فوت کرد و همه ما را غمگین و غصه دار کرد دیگه دست و دلم به کار نمی ره ،
با این شرایط اگه بخوام تولد بگیرم باید خیلی رسمی و به قولی بی سر و صدا باشه
فعلا که همه چی متوقف شده تا ببینم چی میشه