عشق مامانی، امیرعلی جونعشق مامانی، امیرعلی جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره
عشق دومم،امیرپویانعشق دومم،امیرپویان، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

امیرعلی و امیرپویان عشق مامان و بابا

مهمون ناخوانده

1393/4/31 8:47
نویسنده : مامانی
196 بازدید
اشتراک گذاری

تعطیلات تابستانی ما شروع نشده بود که متاسفانه خودم حالم بد شد اینقدر که روز آخر نتونستم بمونم سرکار و مرخصی گرفتم رفتم خونه

اینقدر سرم درد می کرد که چشمام قرمز شده بود استراحت هم بهترم نکرد انقدر حالم بد بود که جون نداشتم امیرعلی را بغل کنم تا اینکه از شدت ضعف مجبور شدم برم بیمارستان و سرم بزنم دکتر تشخیص ویروس گوارشی داد روز بعد هم مشکلات گوارشی اومد سراغم اصلا نفهمیدم شبهای قدر چطور گذشت چون اصلا حال نداشتم از جام بلند شم

همینکه من کمی بهتر شدم امیرعلی مریض شد ، تب می کرد و اس اسی شد

من که بزرگ بود از پا دراومدم ، بمیرم واسه بچم

سه بار امیرعلی را بردیم دکتر ، لب به غذا هم نمی زد کلی اب شد بچم

خلاصه هفته اول تعطیلات همش به مریضی و دکتر و دعوا گذشت انشالله حالمون بهتر بشه هفته بعد را بتونیم بریم مسافرت

پسندها (1)

نظرات (3)

✍ مری
11 مرداد 93 10:07
الان دلیل قهقه مو میگم سلام عنوان پستتو دیدم فک کردم بازم نینی داری یاسمن جونآخه اکثر مامانای 92 بازم مامان شدندل ریخت بجای توایشالا که این ویروس هم زودی ازتون دل بکنه!و برید یه مسافرت توپ فقط تو سفر حسابی مواظب پسری باش گرما و خدایی نکرده اسهالبوس برای علی کوشولو ,وای خدا نکنه این چه فکری بود واسه من کردی
هديه مامان بهراد
11 مرداد 93 13:20
راست ميگه مري قربون اون پسمل خوشگلت بشم كه همسن بهراد منم هست و كاراش شبيه پسر منه فدا فدا قربونت عزیزم
رضوان
12 مرداد 93 10:30
وای وای از دست این ویروسها..من و رادینم چند ماه پیش درگیر همین بیماری شدیم.انشاا.. که زود زود خوب شید..هزار تا بووووس واسه علی جوووونجوووون