عشق مامانی، امیرعلی جونعشق مامانی، امیرعلی جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره
عشق دومم،امیرپویانعشق دومم،امیرپویان، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

امیرعلی و امیرپویان عشق مامان و بابا

شب زنده داری

1393/4/22 9:31
نویسنده : مامانی
213 بازدید
اشتراک گذاری

نمی دونم چرا دو سه شبه پسرم شبها ساعت 1:30 بیدار میشه و دیگه خوابش نمی ره دلش می خواد بازی کنه

حسابی هم سرحاله  و دلش می خواد بازی کنه مثل اینکه صبح شده اصلا هم فکر نمی کنه ما صبح باید بریم سرکار

 

از طرفی من و بابایی هم ضعف می کنیم بخوابیم

منم در جوابش خونه را تاریک تاریک می کنم تا هیچی معلوم نباشه و تو بغلم  قدم می زنیم تا جیگر خوابش بگیره بعد هم اینقدر رو  پاهام تکونش میدم تا بخوابه

البته یکشب تا سحر نخوابید ما هم مجبور شدیم سحری بخوریم بعد بخوابیم

خدا کنه این تغییر ساعت بیولوژیکی زودتر اصلاح بشه و به روال قبل برگرده

پسندها (4)

نظرات (5)

رضوان
24 تیر 93 18:22
جاااانم شیطنت از چشمای نازش میباره...درست میشه خانومی ...مقطعیه...رادین اندازه امیر علی بود ساعت ۵صبح بیدار میشد و تاریکی شروع میکرد بازی کردن.تاریکی خونه هم روش تاثیری نداشت...الان فیلم اونروزا دارم..باورت میشه تو تاریکی سوار بر رورویکش کل خونه میچرخید و به همه وسایل دست میزد...تا دو سه ساعت که خوابش میگرفت...دلم واسه اون روزهام میسوزه وای آخه تو ماه رمضون خیلی سخته یک ساعت بعد باید پاشیم واسه سحری دو ساعت بعد هم بریم سرکار
مامان افسانه بابا پژمان
25 تیر 93 10:18
سلام عزیزم ماشالا چه نی نی نازی خدا حفظش کنه
مامان الهه
31 تیر 93 12:47
ماشالله به این خوشگل پسر قند عسل خیلی ناز میخنده خدا براتون حفظش کنه
یاسمن
4 مرداد 93 15:36
ای جون چقدر دلم برای دیدن عکس امیر علی تنگ شده بود ببخش نتونستم زود تر بهتون سر بزنم ممنون به ما سر زدی بوووووووس
مامانی امیرحسین جونی
4 مرداد 93 18:08
امیر حسینم همینطوری بود یه مدت ساعت 5 صبح بیدار میشد منم گیج خواب مجبور میشدم بیدار شم 2 ساعت بازی میکرد بعدم به سختی خوابش میبرد سخته ولی زود میگذره امیر علی رو از طرف من ببوس مامانی