شب زنده داری
نمی دونم چرا دو سه شبه پسرم شبها ساعت 1:30 بیدار میشه و دیگه خوابش نمی ره دلش می خواد بازی کنه
حسابی هم سرحاله و دلش می خواد بازی کنه مثل اینکه صبح شده اصلا هم فکر نمی کنه ما صبح باید بریم سرکار
از طرفی من و بابایی هم ضعف می کنیم بخوابیم
منم در جوابش خونه را تاریک تاریک می کنم تا هیچی معلوم نباشه و تو بغلم قدم می زنیم تا جیگر خوابش بگیره بعد هم اینقدر رو پاهام تکونش میدم تا بخوابه
البته یکشب تا سحر نخوابید ما هم مجبور شدیم سحری بخوریم بعد بخوابیم
خدا کنه این تغییر ساعت بیولوژیکی زودتر اصلاح بشه و به روال قبل برگرده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی