یه قرار ملاقات جدید
سه شنبه این هفته باز هم قراره همدیگر را ببینیم توت فرنگی من! می خوام برم پیش دکتر سونوگرافی و حالتو بپرسم "خدا کنه همه چیز خوب باشه"
تو این روزهای عید خیلی ها متوجه بارداریم شدن و خیلی ها هنوز نه ولی به امیدخدا اگه همه چیز خوب بود احتمالا بعد از سه شنبه همه می فهمن چون خاله نسترن جون دیگه طاقت نداره
عزیزم تا رسیدن به ساعت 12 سه شنبه لحظه شماری می کنم صورت ماهتو ببینم
چند روزی است علاوه بر صبحها، شبها هم حالم بده بیچاره بابایی دیشب که از سرکار اومد تازه رفت تو آشپزخونه و مشغول درست کردن شام و نهار (واسه امروز) شد منم خوابیده بودم و فقط بهش می گفتم که چه کار کنه دلم براش می سوخت اما توان بلند شدن و رفتن به آشپزخونه را نداشتم
چند روز قبل که خیلی حالم بد بود بهت گفتم آخه عزیزم چقدر منو اذیت می کنی ، یکم هم باباتو اذیت کن
حالا اون بیچاره هم اذیت میشه اشکال نداره می خواد بابا بشه دیگه
ممنونم بابایی