عشق مامانی، امیرعلی جونعشق مامانی، امیرعلی جون، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره
عشق دومم،امیرپویانعشق دومم،امیرپویان، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

امیرعلی و امیرپویان عشق مامان و بابا

بدون عنوان

1395/4/2 9:39
نویسنده : مامانی
195 بازدید
اشتراک گذاری

وای بازهم امان از تلگرام که نمیذاره خاطرات شیرینم را اینجا ثبت کنم

اینقدر زمان زود میگذره که برخی چیزها کلا یادم میره

پسر گلم روز به روز باهوشتر میشه و واقعا من و بابایی شگفت زده میشیم ، کلی ماشین را می شناسه و هرکدوم را تو خیابون ببینه اسمشو میگه ، جدیدا عاشق ال 90 شده و هرجا میرسه می گه، یک صلوات بفرستین بابام ال 90 بخره و جلب اینکه تا بحال ما تو خونه حرفی از خرید ماشین جدید نزدیم نمیدونم این فکر از کجا به ذهنش رسیده

وای یک روز پشت یک اتوبوس شرکت وحد را نشون داد و گفت ال 90، ما هم شوکه
یکدفعه فهمیدم منظورش آرم مشترکشونه، نزدیک بود شاخ دربیارم

 

خداراشکر دیگه تو گفتن دستشویی، اذیت نمیکنه و میگه ، ما هم قبل از ماه رمضون فرشهامون را تمیز شستیم انشالله دیگه گل کاری نکنه

عاشق کتاب خوندنه ، اگر روزی 10تا کتاب هم براش بخونم بازهم میره یک کتاب دیگه میاره خیلی هم خوب همه را حفظه

خیلی هم از کتابهاش درس میگیره و به ما هم تذکر میده مثلا اگه شیشه ماشین را بدیم پایین ، سریع میگه شیشه ماشین را بدین بالا ، مگه تو تتاب(کتاب) ننوشت

شبها جدا می خوابونمش ، ولی یکساعتی طول میکشه تا بخوابه ،خداراشکر اگه خوابش ببره ، دیگه بیدار نمیشه  اگر هم تشنه بشه بیدار میشه میگه مامان بیا پیش من بخواب ، بذار بابا خودش تنها بخوابه

خیلی خوشگل حرف میزنه و البته خیلی هم حرف نمیزنه فقط به موقع و ضرورت


همچنان بدغذاست و فقط یکسری غذاهای خاص را میخوره ، متاسفانه وضعیت دندونهاش هم بده و دندونپزشک گفت باید درست بشن

فعلا که موندیم چکار کنیم  آخه 1.5 ساعت طول میکشه

 

پسندها (1)

نظرات (0)