پسرم غیرتی شده
خیلی وقت نیومده بودم اما حالا کلی حرف دارم
پسرم دیگه 13ماهش پر شده ، کاملا در راه رفتن حرفه ای شده ، از صبح که بیدار میشه و از تخت میاد پایین راه میره تا شب که می خواد بخوابه
ماشالله از اینهمه انرژی
همچنان با اسباب بازیهاش خودشو سرگرم می کنه ، به منم حسابی کمک می کنه ، جارو نپتون تو خونه می کشه حتی زیر فرشها و موکتها
اگه بهش بگم وسایلت را جمع کن بذار تو کشو، قشنگ گوش میده ، ظرفهای کابینت را بیرون می ریزیه و قتی بهش می گم بذار سرجاش ، انجام میده
اگه من تو آشپزخونه مشغول کار باشم، اصرار می کنه که بذارمش رو کابینت ، وقتی رو کابینت میشینه با دقت به کارهای من دقت می کنه منم سعی می کنم کارهایی که انجام میدم براش توضیح بدم
مکعب های رنگیشو خیلی دوست داره ، چند تااز تصاویرشون را هم تشخیص میده مثل توپ، گل، ماهی
مامان و بابا را که قشنگ تلفظ می کنه به توپ هم میگه تو
همچنان روزها خونه مامان بزرگه و با وجود آیلین حسابی بهش خوش می گذره ، چون به هوای هم قشنگ غذاشو می خوره حتی خوراکیها را از دست هم می قاپن
از بین میوه ها ، موز و لیموشیرین را خیلی دوست داره
یک حس جدیدی هم پیدا کرده ، به نام غیرت
اصلا اجازه نمیده من بچه های دیگه را بغل کنم و البته اجازه نمیده کسی هم منو بغل کنه
چند روز پیش که بابایی از ماموریت برگشت و کنار هم نشسته بودیم چنان چپ چپ به بابایی نگاه می کرد و اگر باباییش می خواست منو بغل کنه ، عصبانی مشد و دست بابایی را کنار می زد
سر این موضوع کلی خندیدیم ، بابایی هم هی سر به سرش می ذاشت فکر کنم چند روز که بابایی نبود، رو من حساس شده بود