اولین مسافرت علی جون
با اینکه برنامه ای برای سفر نداشتیم اما بابایی پیشنهاد داد تعطیلات عید را بریم سفر
این شد که ما هم آماده شدیم برای رفتن . اولش نگران بودم نکنه امیر علی عزیزم تو مسافرت اذیت بشه و یا اینکه جای دندونهاش اذیتش کنه اما دیگه توکل به خدا راه افتادیم با همراهی مامان جون و بابا جون خاله محدثه و خانواده دایی
صبح رو 7 فروردین به سمت اهواز راه افتادیم تو مسیر علی جون خیلی آروم بود و خداییش اذیت نمی کرد توی مسیر به شهر اندیمشک رسیدیم و با هم از سد عظیم کرخه بازدید کردیم
بعد با هم رفتیم پادگان هوایی وحدتی ، اگه علی جون یکم بزرگتر بود بعید می دونم حاضر بود از اونجا دل بکنه نمایشگاهی از انواع هواپیماها و تجهیزات جنگی ، برگزاری مانور هوایی و ...
شبهای اهواز بسیار زیبا بود کنار پل کارون
سفر امسال بسیار جالب بود هم هواپیما و جنگنده های هوایی دیدیم هم در بندر امام خمینی کشتی های غول پیکر را دیدیم کشتی که از لیبریا اومده و شش ماه در راه بوده تا به ایران رسیده بود
بندر دیلم و بندر گناوه مقصد بعدی سفر ما بود، هرچند انتظار هوای گرمی را داشتیم اما اونجا هم سرد شد و امیر علی نتونست بره شنا و همش لای پتو بود مبادا سرما بخوره
اما خب چند تا عکس خوب با دریا ازش گرفتیم
تو راه برگشت طبیعت زیبای یاسوج را دیدیم و سیزده به در را دریکی از زیباترین نقاط گذراندیم