عشق مامانی، امیرعلی جونعشق مامانی، امیرعلی جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره
عشق دومم،امیرپویانعشق دومم،امیرپویان، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

امیرعلی و امیرپویان عشق مامان و بابا

نگرانم

1392/6/26 10:01
نویسنده : مامانی
268 بازدید
اشتراک گذاری

این روها حال خوشی ندارم با اینکه خدا را شکر از نظر جسمی مشکلی ندارم اما خیلی نگرانم

نگران سلامتی امانتی که در وجودم دارم

می ترسم می ترسم

مسئولیتم سنگینی رو دوشمه  همش با خودم فکر می کنم نکنه کوتاهی کرده باشم نکنه پسرم یه موقع اذیت شده باشه  نکنه همه چی به خوبی دورانی که در آن هستم نباشه

اخه این روها را اینقدر به خوبی و بدون هیچ مشکلی میگذرونم که شک کردم

دیشب نزدیک بود بزنم زیر گریه اما وقتی با بابایی صحبت کردیم حالم بهتر شد او همش منو دعوت به آرامش می کرد اینکه فقط به چیزهای خوب فکر کنم اینکه خداراشکر کنم که حالم خوبه

کاش این یک ماه هم زودتر تمام می شد و فرشته کوچولوم صحیح و سالم ، خوشگل و شاداب ،می پرید تو بغلم تا همه این افکار آزاردهنده ، دست از سرم بردارن

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

آیسان مامان ماهان
18 شهریور 92 9:16
عزیز دلم اصلا نگران نباش کمی دلهره و نگرانی تو این زمان طبیعیه ولی مواظب باش از حد نگذره که برا خودت و نی نی دردسرساز باشه..ایشالله این یه مدتم زود میگذره و نی نی مییاد تو بغلت
مامان ازاده
18 شهریور 92 13:47
چرا نگرانی عزیزم؟آخه کدوم مادری واسه بچه اش کوتاهی میکنه؟به خودت استرس راه نده-تو مامان خوبی هستی و همیشه مواظب به پسری هستی-شک نداشته باش
مامان هلاله
18 شهریور 92 13:48
آی گفتی منم همینطورم دلشوره دارم خیلی زیاد همش میترسم هرروز حس میکنم تکوناش کم شده خدا خودش کمکمون کنه که مشکلی پیش نیاد و به خوبی عزیزامون بیاد بغلمون
خاله حمیده
19 شهریور 92 16:25
صبور باش عزیزم و با حوصله سعی کن روزها رو سپری کنی به چشم بر هم زدنی خدا هدیه اسمونیش رو تو بغلتون میگذاره .... اجر این صبر و انتظار یه میوه بهشتی از سوی خداست
سمیه
19 شهریور 92 18:33
سلام عزیزم تعجب می کنم فراموش کردی چقدر حالت تهوع داشتی پس اینا چی بوده؟؟؟؟ بعدشم ماشالا انقدر فعالی که از شدت خستگی از هوش میری وقتی برای اینکه بی خوابی ماهای آخر بارداری رو بکشی نداری پس نگران نباش و بدون همینکه حال تو خوبه یعنی حال اونم خوبه این ماه خوبه سوره انشقاق رو زیاد بخونی تا زایمان راحتی داشته باشی فراموش نکن داری به یه مرحله جدید و عجیب توی زندگیت میرسی چند وقت دیگه یه معجزه رو تجربه می کنی تا مدتها باورت نمیشه در وجود تو همچین معجزه ای بوده و بعد هر روز روز جدیدی برای توست روزهای زیبای فراموش نشدنی
رضوان مامان رادین
21 شهریور 92 19:35
گلم نگرانی برای چی؟؟ حالا که دیگه بیشتر روزهای سخت را خدا را شکر گذروندی...این روزهای آخرم انشاا... براحتی تموم میشن
ماهرخ
26 شهریور 92 12:35
چشم به هم بزاری این ماه هم میگذره و وقتی به دنیا بیاد نی نی ات به سلامتی و تندرستی دیگه این روزهایی رو که با سختی میگذرونی رو دیگه یادت نمیاد
معصومه
27 شهریور 92 22:56
منم مثل تو نگرانما..اصلا نمیدونم چرا؟ خدا کنه زودی این ر.زا تموم شه به سلامتی و نی نی هامون دنیا بیان به سلامتی.. راسی سیسمونیت خیلی خوشم اومد..واقعا سرویسش قشنگ...مبارکش باشع عزیزم..
sara
31 شهریور 92 0:32
salam.be mano pesaram ham sar bezan khoshhal misham sismonitam mobarak.negaran nabash.
آیسان مامان ماهان
31 شهریور 92 10:31
عزیز دلم ما هم ،،هم پاتونیم برا لحظه شماری و دیدن روی ماه آقا پسر گل و گلاببببببببببببببببببببببببببببب
sara
31 شهریور 92 23:49
salam azizam.hanoz vasayelesh takmil nist vali man az bazi vasayelesh ax andakhtam.chejori bezaram to weblogam?javabesho behem bede montazeram