عشق مامانی، امیرعلی جونعشق مامانی، امیرعلی جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره
عشق دومم،امیرپویانعشق دومم،امیرپویان، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

امیرعلی و امیرپویان عشق مامان و بابا

حرفهایم با پسرم

1392/5/5 11:52
نویسنده : مامانی
282 بازدید
اشتراک گذاری

پسر عزیزم  از امروز تقریبا 70 روز دیگه باید منتظر بمونم تا تو را در آغوش بگیرم برای لحظه ای که بتونم با خیال راحت تو بغلم فشارت بدم له له می زنم 

پسرم روزها به سرعت گذشتند و من باورم نمیشه بیشتر از 205 روز را در کنار هم سپری کردیم و تو در عمق وجود من بودی ، روزهایی شیرین و دوست داشتنی

روزهایی که شیرینی هاش  ، سختی هایش را از یادم برده ، لذت احساس حرکاتت ، درد دستم را از یادم برده ، (صبحها که از خواب پا میشم از زور درد اصلا نمی تونم دستهامو تکون بدم ، انگشتهامو به سختی تا می کنم ) روزهای شیرینی که یادم میره پاهام اینقدر ورم کرده که خاله محدثه جون، می خنده و می گه پاهات مثل پاهای شرک شده   (جالبه که من بجز پاهام اصلا ورم نکردم )

بعضی وقتها که پستهای قبلیم را می خونم کلی واسه خودم غصه می خورم که چقدر حالم بد بوده، اما خداوند مهربون خلقت مادر را به گونه ای قرار داده که سختیهای که به خاطر فرزندش می کشد را زود فراموش می کند

 

 

عاشقتم پسرم ....................عاشق لحظه ای که مرا صدا کنی .........

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

معصومه
5 مرداد 92 11:58
آره شیرینی داشتنشون و بغل کردنشون سختی روزای سخت و از یاد میبره..ان شاالله 70 روزم مثل برق و باد میگذره و نی نی سالم و صحیح توو بغلته


ممنونم عزیزم
انشالله شما هم روزهای خوشی رزا پیش رو داشته باشی
رضوان مامان رادین
5 مرداد 92 16:06
خانوم گل میدونم خیلی سخته...اما وقتی فرشته کوچولو دنیا بیاد همه را فراموش میکنی...فقط 2 ماه دیگه مونده...ان شاا... بسلامتی این دو ماه هم تموم بشه...انتظار خیلی سخته میدونم عزیزم


ممنونم عزیزم
یاسمن
6 مرداد 92 0:19
سلام عزیزم مرسی بهم سر زدی ایشالا نی نی نازت راحت به دنیا بیاد من واسهوشما دعا میکنم شمام واسه من من ایشالا 20 روز دیگه بزرگترین لطف خدا شامل حالم میشه واسه شمام زیاد نمونده ایشالا که راحت و زود بگذره واقعا که اگه عشق مادری تو نهادمون نبود این همه درد هیچ وقت قابل تحمل نبود موفق باشی دوستم
مامان هلاله
6 مرداد 92 9:35
آره عزیزم مامان که میشی همه ی سختیها از یادت میره. خداروشکر که ما این سعادت داشتیم که مادر بشیم
مامان ازاده
7 مرداد 92 13:28
اره واقعن خیلی زود گذشت-منم وقتی بهش فکر می کنم میگم چقدر زود گذشت-ایشالا این 70 روزم به خوبی و خوشی واست تموم بشه-هی که جلوتر میریمبیشتر مشتاق تر میشیم که کوچولوهامونو تو بغل بگیریم
آیسان مامان ماهان
12 مرداد 92 12:21
سلام توت فرنگی جونم ایشالله این هفتاد روزم که چن روزشم کم شده زود زود و به خوشی میگذره و نی نی مییاد بغلت
آیسان مامان ماهان
12 مرداد 92 12:23
عزیزم نگران پاهاتم نباش خوب میشی ایشالله طبیعه ،بارداری منو میدیدی به خودت افتخار میکردی شده بودم عین بشکه یا گردو که اگه سر میخوردم بس که تپل شده بودم و همه جام باد کرده بود هزار تا باید قر میخوردم تا واستم