تولد تولد
خداراشکر همه چی جور شد تا یک جشن مختصر واسه تولد دوسالگی گل پسرم بگیرم
این روزها که پسرم میره مهد، یک جشن تولد هم تو مهد داشتن یکروز واسه همه متولدین مهر و حسابی تو ذهنش رفته بود ، فوت کردن و کیک و کلاه تولد
هر موقع پک تولد را هم مدتها پیش براش خریده بودم ، می گفت تبلد تبلد مبایک
با توجه به نزدیکی ماه محرم ، مجبور شدم تولد را تو هفته بگیرم که البته اگه کمکهای خاله جونیها نبود ، اصلا نمی تونستم ، چون مهمونی شام بود
خداراشکر همه چیز به خوبی پیش رفت ، بابایی هم از سفره ای که انداختم حسابی خوشش اومد. چون هیچکدومو بهش لو نداده بودم
امیرعلی و باباجونا
رها، امیرعلی ، نرگس ، زهرا و آیلین جون
امیرعلی و عشقش پو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی