5سالگی
امیرعلی عزیز ما 5 ساله شد و 5 سال نور و روشنایی در جان ما ریخت
امسالبه دلیل برخی مسائل نمیخواستم براش مهمونی تولد بگیرم اما از اونجایی که خودش روزشماری می کرد دوتا تولد براش گرفتم
یکی تو آکادکی ورزشی
یکی هم تو خونه مادر
خداراشکر که حسابی هم خوشحال شد
امیرپویان عزیز ما هم 4ماهه شده و حسابی شیرین تر
علاقه خاصی به امیرعلی جون داره تا نگاهش میکنه براش میخنده چه برسه به اینکه باهاش بازی کنه
تو خونه همش چشمش دنبال امیرعلی است
وقتی نیست کاملا مشخصه که بهانه می گیره
خداراشکر مثل امیرعلی جون، آرامه ولی همه میگن از اون شیطونک ها میشه
اینم از لطف نی نی وبلاگ و آرشیو عکس امیرعلی
دائما دستاشو میخوره بابایی میگه می خواد رو پای خودش بایسته
البته مثل امیرعلی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی